همان

همان

همان

همان

sea wants to kiss the golden shore

چهارشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۵۶ ب.ظ
۹۵/۱۰/۲۹
همان

نظرات  (۳)

پیش نویسائم مصیبیتیه واس خودش...آدم نمیتونه منتشرش کنه،دلش نمیاد حذفش کنه،خیلی ناراحت کننده م هس که ببینی نوشته هات جلو چشمات یه گوشه بی استفاده نشستن و زانوی غم به بغل،بغ کردن!...
پستایی که پیش نویس میشن دقیقن شخصیت اصلی آدمن!
اگه بدونم یه روز به مرگم باقی مونده اولین کاری که میکنم منتشر کردن همین پیش نویساس!!

+تا حالا ازین منظر به این عکس نگاه نکرده بودم!:))))))
پاسخ:
"یه گوشه بی استفاده نشستن و زانوی غم به بغل،بغ کردن!"
این جوری گفتین منم دلم سوخت واسشون!

دقیقا! همون بخشیه از شخصیتمون که دوست نداریم کسی ببینه. من اگه یه روز به مرگم مونده باشه همشونو پاک میکنم:))))

+هوم. خیلی خوبه ایدش!
۳۰ دی ۹۵ ، ۰۰:۵۶ ر. کازیمو
معمولاً هر زمان شروع به نوشتن می‌کنم تا مرحله‌ی انتشارْ یک نفس می‌نویسم و بعد از دو سه بار خواندن، منتشرشان می‌کنم. پیش‌نویس میش‌نویس تو کارم نیست. برخلاف شما لیست پیش‌نویسهام خالیه :)
پاسخ:
خب شما که کارتون درسته. به نظرم نویسندگی به معنای واقعی هم همین باشه؛ اینکه قلم خودش لیز بخوره و بره و بنویسه. راحت و روون. منتها من هم قلمم و هم فکرم پر از لکنته. جونم درمیاد تا یه چیزی مینویسم:/
اون عکس ضد داروینیسم رو محکوم میکنم !!
پاسخ:
هوم. یجورایی ضد داروینیسمه ولی انصافا ایده ی فوق العاده ای داره. دمش گرم هرکی به ذهنش رسیده:)))