همان

همان

همان

همان

میان گریه میخندد

جمعه, ۴ فروردين ۱۳۹۶، ۰۲:۵۲ ق.ظ

۹۶/۰۱/۰۴
همان

نظرات  (۳)

عیدتون مبارک ...
و هیچ تلاشی هم نمیکنیم برای از دست ندادن این ته مونده ادبیات و فرهنگ قدیم و حتی معمول حال ..
پاسخ:
ممنون همچنین:)
آره واقعا:/
۰۵ فروردين ۹۶ ، ۱۶:۰۷ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
هیشکی جز شاعرش نمی تونه بگه منظورش چی بوده!!!
پاسخ:
این ایده ی ترسناکیه !
یادم افتاد به 1984 جورج اورول ،
میگفت ایده ی کوتاه کردن زبان ، برای کم کردن تفکر هست...

اون بخشی رو که در وبلاگم هم نوشته بودم کپی میکنم :

سایم به وینستون :

- مگر متوجه نیستی که تمام هدف زبان جدید ، تنگ کردن حیطه ی اندیشه است؟ در پایان جرم اندیشه را امری محال خواهیم ساخت ، چون واژه ای برای بیان آن درمیان نخواهد بود . هرگونه مفهوم مورد نیاز ، دقیقا با یک واژه بیان خواهد شد. معنای آن کاملا مشخص شده و تمامی معانی فرعی حذف می شود و به دست فراموشی سپرده می شود. در چاپ یازدهم خیلی دور از این نکته نیستم. اما این روند خیلی بعد از آنکه من و تو مرده باشیم ، ادامه خواهد یافت. هر سال واژه های کمتر و کمتر ، و دامنه ی آگاهی همیشه کمی کوچکتر. البته همین الان هم هیچ دلیل یا بهانه ای برای ارتکاب جرم اندیشه وجود ندارد ، صرفا یک امر خود انضباطی ، مهار واقعیت ، است.اما در پایان به آن هم نیازی نخواهد بود. زبان که کامل شد ، انقلاب کامل خواهد شد.



هر وقت کمی دلگیرم ، حافظ میخونم ، عجیب حسمو بهتر میکنه ، یه امید مبهم توی شعرهاش هست 

پاسخ:
تو وبلاگتون یه پست گذاشتید درباره ی حرفای ترسناک، این ایده دقیقا از اون حرف ترسناکا بود! این رمان اورول الان سالهاست که داره تو کتابخونم خاک میخوره، نمیدونم چرا تنبلی میکنم برم سمتش!:))

اشعار حافظ پر از اسراره به نظرم. پر از اندیشه های فلسفی. حداقل برای من این طوره. به شرطی بتونم با زبانش کنار بیام وردرنتیجه با اون «نحوه ی بودن و فکر کردن» در قرن هشتم بیشتر آشنا بشم.