همان

همان

همان

همان

باز خوبه کلا توی تاریکی فرو نرفت...

سه شنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۱۳ ق.ظ

اثر quino
۹۶/۰۵/۳۱
همان

نظرات  (۷)

چه عکس پر مفهومیه ...
آدمی که به دنبال واقعیته و روشنایی باید شجاع باشه پس نکشه وگرنه تاریکی و مجهولات بیشتری براش ایجاد میشه :)
پاسخ:
برداشت خوبی بود.
خیلی جالبه. دفعه ی پیش هم که یه کاریکاتور گذاشتم، برداشت دیگران خیلی با برداشت من متفاوت بود. مثل الان.
من اینطوری نمیبینمش. به نظرم این کاریکاتور مصداق اون مصرعه که میگه «زین خرد جاهل همی باید شدن»... میخواست اون بخش تاریک رو روشن کنه ولی شمعی که داشت، تاریکی رو سوزوند و دوده ی جهل و سیاهی بیشتر شد. در واقع به خاطر فرارکردن و پس کشیدن نبود که تاریکی و مجهولات بیشتر شد، به خاطر اون شمع بود. به خاطر این بود که با اون شمع نمیشه تاریکی رو روشن کرد... شاید تاریکی به خاطر وجود شمعه که وجود داره. شاید با اون شمع فقط میشه تاریک ترش کرد. 
۳۱ مرداد ۹۶ ، ۱۶:۴۰ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
مگه از روی کنجکاوی نمیره سمت تاریکی؟!!
اگه از روی کنجکاوی باشه، بعد از اینکه کلا تو تاریکی فرور رفت شاید جواب سوال هاش رو پیدا کنه!
پاسخ:
فکر نکنم. بنده خدا از روی کنجکاوی رفت که روشن کنه تاریکی رو...
تفسیر شماهم جالب بود 

جالبه چقدر برداشت ها متفاوته :)
این یعنی هنر


پاسخ:
اتفاقا خیلی فکر میکنم یه این برداشت ها. این که رسالت مثلا این کاریکاتور رسوندن یک پیام خاصه که مورد نظر هنرمنده یا هرکس برداشت خودش رو میتونه داشته باشه مثلا.... 
دارم فک میکنم که اگر دفعه بعد مثلا با یه چراغ قوه بره ک قابلیت اشتعال نداره شاید بتونه درون تاریکی هم ببینه :))
پاسخ:
یعنی هر چی فاز فلسفی برداشته بودم با این عکس، شما پروندی همه اش رو با این ایده ی چراغ قوه!
:-))
البته خیلی مسخرست که نرسیده بهش وای میسه !! نقاشش خیلی دل رحم بوده لابد !!
پاسخ:
آره من بودم همه جا رو تاریک میکردم با دو چشم قلمبه ی مرده تو تاریکی که داره میگه غلط کردم:-)
*نظر خصوصی
بازم از این کارا بکنین آقاا. تعبیرای خیلی جالبی داره.
پاسخ:
چشم، بله واقعا جالبن....