موضع گیری در قبال قابلیت جدید "کامنت های ارسالی"

ولی خب یه زمانی میرسه که با گذشته ی خودت و افکارت کنار بیای ، مثلا من با افکار و نوشته های ۱۰-۱۱ سالگیم دارم کم کم کنار میام و خودم رو درک میکنم مثل یه خواهر بزرگ تر باهاشون رفتار میکنم D:

پاسخ:
همین دیروز اضافه شده.

آره آدم گذرش به اونجا ها نیفته بهتره:-)

جالبه مثلا من هنوز دفتر انشای سوم راهنماییم رو دارم،... یعنی هیچ جور نمیتونم کنار بیام با نوشته ها و مثل یک برادر بزرگتر رفتار کنم باهاشون. بیشتر شبیه این بابا های بی اعصابم که بچه بدبخت رو میگیرن زیر پس گردنی و چک افسری و اینها:/

:-))

۲۵ شهریور ۹۶ ، ۱۲:۳۱

maryam !

زیاد جذاب نیست این قسمتش. فقط همون که می تونی ببینی جواب کامنتتو داده طرف یا نه، خوبه.
بعد اینکه تو با خوندن کامنتای قدیمیت این شکلی شدی. من کامنتای خصوصی ای که همین چند روز پیش به خودت دادمو خوندم، اینجوری شدم O_o
یکی دیگه اگه برا خودم فرستاده بود اونا رو، پوکر می شدمو برام سوال می شد که این فازش چیه ؟ چرا اینقد پرت و پلا میگه ؟ :‏)‏‏)‏
خلاصه سخت نگیر، برا همه پیش میاد D:

پاسخ:
همونا که بحث خواجه امیری بود؟ والا من که چرت و پرتی توشون نیافتم. بیشتر فکر خود ماست همه ی اینا. شاید انتظار داریم مکاتباتمون در حد نامه های صادق هدایت و جمالزاده باشه مثلا:D

۲۵ شهریور ۹۶ ، ۱۵:۱۹

maryam !

حالا اونا رُ نخوندم؛ اونا هم شاید چرت ُ پرت باشه D:
اما قبلیاش که بحثمون یه چی دیگه بود، واقعن از هر دری سخنی بود از بس که جملات به هم ربط نداشت ! :))
البته خب سخت هم می گیریم دیگه، ولی به هر حال :-"

پاسخ:
به هرحال من که تا حالا چرت پرت نخوندم از شما:/

سخت نباید گرفت آقا، حتی به خود "سخت گرفتن" هم نباید سخت گرفت..(توجه کنید، مثلا به این حرف میگن چرت و پرت:p)

۳۰ شهریور ۹۶ ، ۱۲:۲۶

Masi Rika

منم بعد اضافه شدن این قابلیت اول رفتم سراغ اولین کامنتام و به شدت پوکرفیس شدم!!خب اوایل ورودم به بیان بود و کاملن خودمو درک میکنم که دوس داشتم آدم مهربون و دوس داشتنی ای به نظر بیام ولی خب متاسفانه آدم بالاخره یه جایی شخصیت اصلیش میزنه بیرون و شرف مرفش میره!:))
+بیان جان اگه میخونی باید بگم قابلیت افتضاحی گذاشتی عزیزم!!
من به شخصه ترجیح میدم صدبار یه وبلاگیو چک کنم که ببینم کامنتامو جواب داده یا نه،تکنولوژی داره به سمت فراخیت جلو میره

پاسخ:
دقیقا! منم با دیدم کامنتهای اولم اینجوری شدم. میفهمم کاملا. چیزی که بیشتر آزارم میده اینه که اون موقع ها میرفتم توی وبلاگای پربازدید و توی کامنت ها راجع به همه چی نظرات گهربار میدادم -_-

+من که امیدوارم بیان جان اینجا رو نخونه چون بهش فحش دادم :))

آره خب تکنولوژی همینه دیگه. حالا اون چک کردن وبلاگ هم خیلی زحمتی نداشت.