جوانی در چهار برداشت
۱
شما حس نمیکنید به طور کلی بهار عجیبی شده؟! خیلی عجیب و مرموز. حس میکنم چیزی در شرف وقوع است. دائم منتظر یک اتفاق ام. به رغم حال و هوای متغیر و نوسانات عاطفی ام، این حس هیجانزدگی همیشه پابرجاست. با این قاعده که وقتهایی که خوشحالم، حس میکنم بشارتی در راه است و مواقعی که مضطربم، خیال میکنم توطئه ای در کار است. نمیدانم. شاید هم فقط زنده ام و از زنده شدنم بعد از مدتها، هول و هراس گرفته ام. من زنده شده ام، گاهی از دیدن یک قاب تصویر و شنیدن یک قطعه ی موسیقی آنچنان یه وجد می آیم که گم میشوم! و بقول هدایت به «گوارا»یی درد میکشم. هوای بهار مجنونم میکند. حس میکنم گمشده ای هست که در جریان تمام روایح و دمای بهاری میتوان ردی از او گرفت اما خودش، کلیتش، بدنش، درمحاق رفته. بوی او را حس میکنم و سرخوش میشوم. لکه میدوم به قول ندوشن!
۲
من «جوان»م. دیگر نمیتوانم به خودم برچسب «نوجوان»ی بزنم اگرچه هنوز دچار سرگردانی و دلهره های بی اساس و حتی بثورات پوستی ام! با وجود اینها میدانم که اینهمه احساسات غریب و غلیظ، فقط از قلبی جوان است که این طور میتواند بجوشد. حتی به لحاظ فیزیکی هم مدتهاست که از دیگران در این باره سرنخ میگیرم؛ مثلا «عمو» خطاب شدنم از زبان بچه های خردسال کوچه، یا وقتهایی که توی میدون انقلاب دادزن های دم پاساژ، رو به من میگویند «پایان نامه»؟ تا چند وقت برای «کمک درسی» مرا به طبقه ی پایین پاساژ آدرس میدادند! اینکه جوان به نظر می آیم نه فقط احساس مسئولیت به گردنم می اندازد که احساس حرمان و حسرت وجودم را میگیرد. چیز مهمی دارد از دست میرود.
۳
یک شب موضوع برنامه ی صدبرگ شبکه چهار، جوانی بود. مجری از ریشه ی واژه ی جوانی گفت. گفت که ظاهرا جوانی از ریشه «جویدن» آمده. سنی که در آن، آدمها دندان سالم برای جویدن دارند. البته که مولفه های جوانی به همین دندان سالم ختم نمیشود. مثلا یکی از مولفه های دیگر جوانی در ذهن من زانوی سالم بوده_ در بچگی یک روز با پدرم رفته بودیم کوه. حوالی قله مردی هم سن پدرم نشسته بود، همکلام شدند، هردو از خاطرات کوهنوردی جوانی گفتند. هردو تایید کردند که از «چهل به این طرف»، هرچقدر هم که سالم و سرپا باشند ولی«زانو دیگه مثل قبل نمیکشه» از آن موقع زانوی سالم برای من مولفه ی جوانی شد!_ قلب سالم و چشم سالم و خیلی چیزهای دیگر را باید اضافه کرد. شاید «دندان» و «جویدن» اینجا مجازند. دندان به معنای تن، جویدن به معنای تمتع از خاصیت زنده بودن.
۴
[یک رشته غرغر های معمول که با select all متن و لمس دکمه ی بک اسپیس پاک شد]