همان

همان

همان

همان

برای لورینا

شنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۸:۰۲ ب.ظ

ترنم . [ ت َ رَن ْ ن ُ ](ع). درست هنگامی که سایه ی آبی رنگ ابر ها بر پهنه ی دشت خالی افتاد. «وسعت» مفهوم خرد و حقیری می نمود. به تمام سرهای متحیر حق دادم که خالی بغض آلود تخیل خود را بر سفیدی بوم فراسو به هزار الوان همگن بپوشانند. تابلوی بهشت. فکر میکردم او را گم کرده ام. سنگینی این جستجو وجدانم را متورم میکرد. او گم نشده بود، مرده بود. تمام این مدت جسدش را روی دوشم حمل میکردم. حالا سبک ترم. دوست داشتم زنده باشم. هیچ دوست نداشتم بمیرم. صدای تیک تیک ساعت، مثل صدای مضغ و خرد کردن تکه بیسکوییتی در دهان بود. تیک تیک عقربه های ساعت، صدای کورت کورت خرد شدن زندگی زیر آرواره های زمان بود. رومانتیک شدم، دوست داشتم زره میپوشیدم و به سواران جاری دشت میپیوستم. یا کودکانه مرعوب عمق و سیاهی زیرزمین کهنه خانه ی مادربزرگ میشدم. رکود مات و گنگ عصر بهاری را در رگبرگ های گلدان حاشیه ی حوض خانه ردیابی میکردم. وقتهایی که گذشته مثل انعکاس خنک آب بر تن دیوار آجری مضارع میرقصد. من زنده ام. من هیچ دوست ندارم بمیرم.

یک واژه ی جدید آموختم: «ترنم». درباره ی این واژه در لغتنامه ی زیسته ی من این چنین آمده:

ترنم . [ ت َ رَن ْ ن ُ ](ع). درست هنگامی که سایه ی آبی رنگ ابر ها بر پهنه ی دشت خالی افتاد. «وسعت» مفهوم خرد و حقیری می نمود...

***



دریافت

۹۷/۰۲/۰۱
همان

نظرات  (۱)

http://bayanbox.ir/info/3739917704229966332/05-Melpomene

تَـرَنُّـم، در نظرم. حتی ترنمِ در نظرت، در نظرم. 
پاسخ:
she's so unaware,  that she's my Melpomene
شاید حتی بشه melpomene رو مجازا «ترنم» معنا کرد :)
انقدر این اواخر میون هوی متال و نیوایج و شوگیز و این چیزا سیر کردم، این صدای دوست داشتنی آلترناتیو و ایندی رو پاک فراموش کرده بودم! ممنون از به اشتراک گذاشتن این قطعه :)