همان

همان

همان

همان

این روزهایی که گذشت.

سه شنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۷، ۰۷:۱۱ ب.ظ

۹۷/۰۳/۱۵
همان

نظرات  (۱)

با خواندن این پست، فکر میکنم کم کم وقتش رسیده آثار نیچه را بخوانی. من هم دورانی به شدت مشابه تو داشتم. دورانی که تا بن وجود از خودم و نحوه‌ی بودنم در جهان بی‌زار بودم. یک بی‌زاری بی‌پایان. نیچه کسی بود که برخلاف تمام این گزاره‌های دل بهم زن روان‌شناسی‌های عوامانه، حالم را جا آورد. و البته اگر از فعل ماضی استفاده کردم، معنایش این نیست که آن احوال رفته و دیگر در برابرش واکسینه ام. ای بسا که چنین چیزی اصلا امکان نداشته باشد. پیشنهاد می‌کنم نیچه را پیش از هر عنوانی مانند فیلسوف، نویسنده و ... در مقام یک تراپی بخوانی، نه یک تراپی علمی البته...
پاسخ:
میشه گفت اصلا پاراگراف اول در حاشیه ی چند سطری بود که این اواخر در کتاب چنین گفت زرتشت نیچه خوندم. به قصد تورق بهش نگاه کردم و جملاتی با این مضمون به چشمم خورد که : «شما را همیشه هوسمند به زمین یافته ام ،حتی عاشق از - زمین - خستگی خود.» و جملاتی از این دست. درواقع چند روز پیش آگاهی مخدوش و سیاهه ای از حرفهای پست در ذهنم بود که با این جملات یک دفعه کاملا روشن شد و جا خوردم. حتی میخواستم اون جملات رو بیارم. ولی گفتم شاید مراد خودم رو دارم از جملات نیچه بیرن میکشم. حقیقتا کمترین آگاهی ای از مبانی تفکر نیچه ندارم. خصوصا افقی که در مقابله با عوالم حاضر من ترسیم میکنه، ابرانسان، خیلی برام کدر و ناموسه. ممنون بابت این کامنت. درحال حاضر در حال خوندن همون کتابم. پس حتما سراغ باقی آثارش هم خواهم رفت.