همان

همان

همان

همان

«ماه» نو، همچون پشت عاشقی روی‌زرد...

سه شنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۷، ۰۵:۵۵ ب.ظ

آغاز شاهنامه| در آفرینش ماه


چراغست مر تیره شب را بسیچ/ به بد تا توانی تو هرگز مپیچ

چو سی روز گردش بپیمایدا/ شود تیره گیتی بدو روشنا

پدید آید آنگاه باریک و زرد/ چو پشت کسی کو غم عشق خورد

چو بیننده دیدارش از دور دید/ هم اندر زمان او شود ناپدید

دگر شب نمایش کند بیشتر/ ترا روشنایی دهد بیشتر

به دو هفته گردد تمام و درست/ بدان باز گردد که بود از نخست

بود هر شبانگاه باریکتر/ به خورشید تابنده نزدیکتر

بدینسان نهادش خداوند داد/ بود تا بود هم بدین یک نهاد...



»» دومین پست امروز بود. یک هایکو قبل از این گذاشتم.
۹۷/۰۳/۲۲
همان

نظرات  (۲)

اقا من یه کامنت خصوصی داشتم اینجا. اومدنم بپرسم صدا رسید؟:-D 
پاسخ:
والا من کامنتی دریافت نکردم!
اقا واااااقعا میگی؟:| هیچی دیگه تباه شد کامنت خوبم:|
پاسخ:
ای بابا :(