شنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۵۲ ق.ظ
پاسخ:
چرا چرا؟
خیلی دوست داشتم در پاسخ به این سوال شما یه فاز فلسفی بردارم و بگم که این فریاد "چرا"، در واقع فریادی بود بر سر حقیقت مکتوم هستی و مسائل لاینحل بنیادین... منتها راستشو بخواین این چرا در واقع کوتاه شده ی جمله ی "خدایا من چرا انقدر بدبختم؟!" بود -_-
آخ آخ! خیلی به رامین حسودیم میشه. اتفاقا وقتی خودم سعی کردم داد بزنم فهمیدم چه استعداد عجیبی میخواد این کار.
ازقضا همین چند وقت پیش، رامین دو تا بلیت از بلیتای تئاتر بینوایانش که تو برادوِی اجرا میشه رو واسم فرستاد، فقظ تنها مشکلی که وجود داره همین قانون منع ورود ترامپه. خدا لعنتش کنه:/
+راستش این پست رو بعد از اینکه گذاشتمش پشیمون شدم یجورایی. احساس کردم خیلی جفنگه. حالا که میبینم شما هم این لذت و ضرورت "داد زدن" رو میفهمید یه جورایی قوت قلب گرفتم که تنها نیستم. ممنون بابت کامنت!
چرا چرا؟!چرا همیشه سوالی؟!:)
چه اهمیتی داره اصن!!مهم اینه خالی شدی!!حالا نه کامل!!درسته ته نشینای فریادت مونده ولی از لبریز بودن دراومدی.
سِن تئاتر فوق العادست واس فریاد!
مخصوصن وقتی سالن خالیه و جز سِن همه جا تاریکی مطلقه...اونجایی که میری جلو,تا آخرین جایی که میتونی قدم بذاری و نیفتی!بعد چشاتو ببندی هی فریاد بزنی هی داد بکشی و خالی شی...از فکر کردن بهشم لذت میبرم!
چقد رامین کریملو از این نظر تأمینه!!!:))
بریم اپرا!^_^