همان
همان
همان
همان
خانه
دربارهی من
تعطیل شد. برمیگردم. ولی نه همان.
خلاصه آمار
بایگانی
شهریور ۱۳۹۷
(۱۴)
مرداد ۱۳۹۷
(۷)
خرداد ۱۳۹۷
(۱۷)
ارديبهشت ۱۳۹۷
(۱۷)
فروردين ۱۳۹۷
(۲۵)
اسفند ۱۳۹۶
(۳)
بهمن ۱۳۹۶
(۱۱)
دی ۱۳۹۶
(۳۹)
آذر ۱۳۹۶
(۴)
آبان ۱۳۹۶
(۲۷)
مهر ۱۳۹۶
(۵۰)
شهریور ۱۳۹۶
(۳۴)
مرداد ۱۳۹۶
(۱۶)
تیر ۱۳۹۶
(۶)
خرداد ۱۳۹۶
(۵)
فروردين ۱۳۹۶
(۶)
اسفند ۱۳۹۵
(۹)
بهمن ۱۳۹۵
(۱۲)
دی ۱۳۹۵
(۱۵)
آخرین مطالب
۹۷/۰۶/۲۵
اصالت محاق
۹۷/۰۶/۲۳
دوسویگی هایی که ما را انسان میکند
۹۷/۰۶/۲۲
Alison, I'm lost
۹۷/۰۶/۲۲
چند ماه پیش در خواب
۹۷/۰۶/۲۲
عجاله
۹۷/۰۶/۱۹
Her name
۹۷/۰۶/۱۹
کارت پستالی برای دوست قدیمی
۹۷/۰۶/۱۷
ما هردو بی هویت
۹۷/۰۶/۱۰
اکتشاف معنای لغت «شیدایی»
۹۷/۰۶/۱۰
نقطه.
نویسندگان
همان
(317)
پیوندهای روزانه
کودک و طبیعت
از خاطرات یک پزشک
پشت هر پنجره رازی است...!
اعترافات
سه شنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۶، ۱۲:۱۴ ب.ظ
۹۶/۰۶/۰۷
همان
نظرات
(۲)
۰۷ شهریور ۹۶ ، ۱۲:۴۲
sina S.M
فکر کردن رو باید هدایتش کرد . نوشتن ، هنر ، حرف زدن زیاد، کتاب خوندن ، سر شلوغ بودن ، همه اینا میتونه جلوی ترور شدنت توسط ذهنت رو بگیره !
پاسخ:
آره واقعا. انگار فکر کردن رو باید در همون حدود کنترل کرد.
۰۷ شهریور ۹۶ ، ۱۶:۵۹
maryam !
رو سه نقطه تو نوشته های بقیه هم حساسی ؟!
الان دارم فکر می کنم به اون حجم از سه نقطه تو پستام و کامنتام :D
پاسخ:
نه، فقط حس خوبی نداره وقتی مینویسمش... البته برطرفش کردم... کلیدش اینه که کاری که بهش وسواس داری رو هی تکرارش کنی... :-)