همان
همان
همان
همان
خانه
دربارهی من
تعطیل شد. برمیگردم. ولی نه همان.
خلاصه آمار
بایگانی
شهریور ۱۳۹۷
(۱۴)
مرداد ۱۳۹۷
(۷)
خرداد ۱۳۹۷
(۱۷)
ارديبهشت ۱۳۹۷
(۱۷)
فروردين ۱۳۹۷
(۲۵)
اسفند ۱۳۹۶
(۳)
بهمن ۱۳۹۶
(۱۱)
دی ۱۳۹۶
(۳۹)
آذر ۱۳۹۶
(۴)
آبان ۱۳۹۶
(۲۷)
مهر ۱۳۹۶
(۵۰)
شهریور ۱۳۹۶
(۳۴)
مرداد ۱۳۹۶
(۱۶)
تیر ۱۳۹۶
(۶)
خرداد ۱۳۹۶
(۵)
فروردين ۱۳۹۶
(۶)
اسفند ۱۳۹۵
(۹)
بهمن ۱۳۹۵
(۱۲)
دی ۱۳۹۵
(۱۵)
آخرین مطالب
۹۷/۰۶/۲۵
اصالت محاق
۹۷/۰۶/۲۳
دوسویگی هایی که ما را انسان میکند
۹۷/۰۶/۲۲
Alison, I'm lost
۹۷/۰۶/۲۲
چند ماه پیش در خواب
۹۷/۰۶/۲۲
عجاله
۹۷/۰۶/۱۹
Her name
۹۷/۰۶/۱۹
کارت پستالی برای دوست قدیمی
۹۷/۰۶/۱۷
ما هردو بی هویت
۹۷/۰۶/۱۰
اکتشاف معنای لغت «شیدایی»
۹۷/۰۶/۱۰
نقطه.
نویسندگان
همان
(317)
پیوندهای روزانه
کودک و طبیعت
از خاطرات یک پزشک
پشت هر پنجره رازی است...!
مرغ و ماهی تسبیح گوی و من خاموش #repost
يكشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۶، ۰۸:۱۹ ب.ظ
دوباره چشمم افتاد به این.
خیلی قشنگه.
اون پرنده. اون ماهی. خیلی آروم اند.
از کتاب "
خود آموز خوشنویسی،
علی اکبر اسماعیلی قوچانی"
۹۶/۰۷/۰۲
همان
نظرات
(۳)
۰۳ مهر ۹۶ ، ۰۱:۱۶
ستــ ـاره
وای چقدر خوبه این ^_^ ماهی و پرنده رو...
پاسخ:
خیلی حس خوبی داره نگاه کردن بهشون به خصوص اون "ر" که تبدیل به بال پرنده شده:)
این هم هست:
http://s9.picofile.com/file/8278675618/vhifv.jpg
۰۳ مهر ۹۶ ، ۲۱:۰۰
صخره .
سی ثانیه دیگه پرندهه رو نمیدیدم جیییغ میکشیدم :|
پاسخ:
:))) خیلی واضحه که پرندهه!
خوش اومدید به اینجا:)
۰۳ مهر ۹۶ ، ۲۱:۱۸
صخره .
وای عاغا من انقدر حال میکنم خوش امد میگن:-D
مخلصم:))
پاسخ:
:)) منم حال میکنم وقتی یه دوست جدید پیدا میکنم اینجا :)
چاکرم :)