جمعه, ۵ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۰۰ ب.ظ
پاسخ:
ای کاش... این روزها اتفاقا خیلی بهش فکر میکنم. کاش از اول به مزخرفاتی از قبیل "درس ت رو بخون و هنر رو کنارش ادامه بده" گوش نمیدادم! ولی ما خیلی هم سن و سالی نداریم ها! میشه شروع کرد...
"بن بست" واژه ی خوبی بود. آثار gourmelin پر از بن بسته. داشتم فکر میکردم شاید به خاطر اینه که توی عصر جنگ جهانی دوم زندگی کرده. مرگ و میر و زندگی های بی اهمیت رو به چشم دیده. درست مثل خیام که در زمان پر آشوبی زندگی میکرده. این آدمها زشتی واقعیت رو درک کردن که اینطور قشنگ بیانش میکنن. مثل ما قرن بیست و یکمی ها گیج و منگ نیستن خلاصه:)) البته این حدس منه!
نمیدونید چقدر حس خوبی دارم الان:) خیلی ممنون از لطفت مریم عزیز. منم همیشه گفتم که بیشتر مثل طوطی فقط اونچه از جا های دیگه برداشت میکنم رو تکرار میکنم اینجا و اینکه اگه همین افکار مشترکمون نبود رمقی برای همین به اشتراک گذاشتن آموخته ها و زیسته ها هم نبود.
+اتفاقا داشتم شعر خیام رو میگذاشتم یاد شما بودم:) و البته یادی هم کنیم از ستاره که ایشون هم از طرفداران خیامه!
پاسخ:
خب دیگه سعی کردم نه سیخ بسوزه نه کباب، همینقدر ازم بر می اومد! سیاستمدار خوبی نمیشم:))
خب خود حضرت فرموده بودن خیلی سنی ندارن ولی هم سن من؟ احساس پوچی عمیقی بر من مستولی شد:/
run, maryam, run! :D
والا با این "بگم بگم" که شما راه انداختی بیشتر به نظر میرسه لولوی افشاگر درونتون فعال شده بوده تا دیو:))
خب ایشون ریخته شما نباید جمع میکردی؟ بزرگترید مثلا:))
+جناب کازیمو شما پنج دقیقه زمان دارید برای پاسخگویی بعدش هم یک دقیقه به هریک از شما داده میشه برای جمع بندی و صحبت پایانی
:D
پاسخ:
اصلا اون ایکون مظلومیت اشکم رو درآورد.. قاضی خوبی هم نمیشم!
البته همون سن کلمات آدم مهمه دیگه، سن جسمی آدم چه اهمیتی داره؟!(الان دوباره از طرف حق منحرف شدم!((: )
خب دیگه نمیشه روی سخن امام حرف زد. اوکی، کار میکشم:))
چند ماه خونه داری چه سریع و مسخره گذشت...