چهارشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۶، ۰۲:۲۲ ق.ظ
پاسخ:
مطمئن نیستم ولی تا جایی که من میدونم تمام این کتاب های شرح ماجراهای پهلوانی که دن کیشوت خونده و باعث توهمش شده واقعی هستند یعنی ظاهراً کتابایی که توی رمان دن کیشوت بهشون اشاره میشه، در زمان نویسنده توی اسپانیا چاپ میشدن و رایج بودن. حتی چند وقت پیش مثلا کتاب «آمادیس گل» رو توی انقلاب دیدم که گمون کنم همون نسخه ی رمان آمادیس گله که دن کیشوت هم خونده! حالا اینکه پهلوان ها شخصیتهای واقعی تاریخی هستند رو نمیدونم.
ممنون از این پرسش ویرانگرت! راستش رو بخوای اول میخواستم به جای استفاده از لفظ «تجربه» به طور دقیق از اصطلاح «تجربه ی زیسته» استفاده کنم. ولی چون دیدم سوادم در اون حد نیست و شاید اصلا بیربط به چیزی که من در ذهن دارم پس فقط نوشتم «تجربه»! در کل مراد من از «تجربه» و «بهره» این تجربه های فکری و حسی و عاطفیه که باعث میشن بیشتر «بفهمیم». یعنی اگه سفت و سخت زندگی کنیم و ماجراجویی کنیم و بیشتر دنیای واقعی رو حس کنیم طبیعتا مواد خام بیشتری برای فکرمون داریم و زندگیمون انسانی تره. این میشه که هرچی پیش میریم و سنمون بیشتر میشه مثلا واژه ها یا جملات یا وقایعی که قبلا سطحی میفهمیدیم رو عمیق تر میتونیم بفهمیم. میخوام بگم هدف تجربه ست. چه لذت ارضای غرایز و چه لذت های متعالی و چه دانایی. دارم سعی میکنم لذت در واقعیت بودن رو تجربه کنم و از هپروت فاصله بگیرم.
پاسخ:
نه خب بحث پیر شدن و گذر زمان نیست. مشکل دوباره از لفظ "تجربه" ست که مبهمه و سخت میتونم بیان کنم منظورم رو. منظورم با «خودآگاهی» زندگی کردنه. تجربه ای که از زندگی خودآگاهانه بدست می آد. میخواد تجربه ی مواجهه با یک بیت شعر باشه. لفظ تجربه رو هم برای این استفاده کردم که در مقابل انباشت اطلاعاتی قرار بدم که هرگز زندگیشون نکردیم فقط در سطحشون موندیم.