سه شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۶، ۰۴:۴۴ ب.ظ
پاسخ:
این طور برخورد ها من رو که بدجور به هم میریزه. منی که تمام دنیام همین وهمیات ذهنمنه. اینکه یه نفر به این دنیام حمله کنه دقیقا یعنی اینکه که کل وجودم رو زیر سوال برده! هرچند با خودم صادق باشم بخشی از این خیالبافیها صرفا برای فرار از واقعیت و ترس از شکسته تا اینکه بگم طبیعتم اینطوریه. منم خلاصه نمیدونم.
+ما که از دیدن کامنت های بلند ذوق میکنیم همیشه:) البته خیلی هم زیاد ننوشتیدها! قشنگ مینویسید. کاش دربارش مینوشتید تو ویلاگتون.
+خوشحالم ازین بابت. ممنون که خوندید:)
پاسخ:
البته من هم راجع به خودم صحبت کردم. دنیایی که من در مقابل واقعیت علم کردم بیشتر در حد همون اسبای تک شاخ خندونه! به علاوه ی بخش "به زعم خودم" ارزشمند ترش که اون احکام "شبه فیلسوفانه" ایه که توی ذهنم خلق میکنم و باهاشون بازی میکنم. و همین بخشه که دوست ندارم کسی بهش بی حرمتی کنه. و بله کسی حق نداره، منتها حداقل برای تامین نیاز های زیستی هم که شده آدم باید یه پاش توی واقعیت و جامعه باشه. حداقل من اونقدر بسندگی و غنا توی این وهمیاتم نمیبینم که بتونه اون بخش رو تامین کنه. این تجربه ی منه در این مورد.
+پس خوشا به سعادت ما:)
+خبر خوبیه.
یکی دیگه از جمله های شیرین و بی نظیر