همان

همان

همان

همان

پاییز، کیتارو، Hacksaw Ridge

دوشنبه, ۴ دی ۱۳۹۶، ۰۷:۵۸ ب.ظ
۹۶/۱۰/۰۴
همان

نظرات  (۱۰)

۰۴ دی ۹۶ ، ۲۰:۰۵ شوالیه‌ی افسرده‌سیما
کیتارو می‌گوید: من هرگز تحصیل نکرده‌ام. من نمی‌توانم نتهای موسیقی را بخوانم یا بنویسم. اما انگشتانم حرکت می‌کنند و من متعجب می‌شوم که این موسیقی از کجاست، من آهنگ‌هایم را می‌نویسم ولی در واقع آنها متعلق به من نیستند.
_ویکی پدیا
۰۴ دی ۹۶ ، ۲۰:۳۴ حضرت کازیمو
این قطعه‌ش خیلی خوبه: caravansary


ممنون که یادی از این پیرمرد غمگین در عزلت فرو رفته کردی
پاسخ:
واقعا غافلگیر شدم با شنیدنش! تو اون میانبرنامه های مذهبی پخش میشد، غلط نکنم حوالی عصر و اذان مغرب. چقدر فوق العاده بود شنیدن دوبارش بعد از مدتها. خیلی ممنونم. لینکش رو میذارم اینجا برا دوستان: http://vmusic.ir/2012/01/kitaro-caravansary/

... به یادت هستیم همیشه کازیموی عزیز.
لطفی که ژاپنیا با ساختن انیمه در حقمون کردنو اینطوری با این الفاظ جبران میکنی؟!-_-
بدم جک‌نیکلسون با تبرش نصفت کنه؟!:|

+برای روزای نسبتن پاییزی!:
http://dl.sazdel.com/album/Karen%20Homayounfar/Saranjam2%20-%20128/Karen%20Homayounfar%20-%20Jorm3%20128%20[Sazdel.com].mp3 
پاسخ:
والا بنیان های خانواده ی مارو که از هم گسیخته این انیمه! خواهرم صب تا شب سرش تو انیمه ست:/ بعد تقصیر من چیه؟ فیلم رو مل گیبسون ساخته. به نیکلسون بفرمایید با تبر بره سراغ ایشون. [احتمالا مل گیبسون قبل از اینکه با تبر نیکلسون نصف بشه فریاد میزنه: freedoooooooooommm] :))

+چه فضایی... چقدر عالی بود! خیلی ممنون از معرفیش... سراغ همایونفر هم باید بریم:)
این متن زیبا و اون موسیقی های دلنشین رُ باید با طعم شیرین نارنجک مزه مزه کرد، که قشنگ بزنه آدم رُ نابود کنه مثلاً !! اصلاً هم نارنجک نابودگر نیست !!

+ سوا از اینکه از خوندن کامنت کازیمو اشک توی چشام حلقه زد، باید بگم نمی دونم چه اصراری داره یه جوون 20 21 ساله خودش رُ یه پیرمرد غمگینِ خسته یِ له ُ لورده نشون بده ! نکن جوون، حیفِ جوونیتِ !

++ راستی پرهام خیلی خوب شده وبلاگت؛ من از همین تریبون اعلام می کنم با فاصلۀ زیاد، تو، بلاگر تاپ منی !
دست ُ جیغ ُ هورا لازمِ الان این قسمت، اما خب چون خیلی سخیفِ این کار، ازش میگذریم !
-_-
پاسخ:
من هیچ جور نمیتونم با این اصطلاح نارنجک شما کنار بیام! البته سمت ما هم میگن نارنجک!:)

+آقا زخم های کهنه رو تازه نکنید نصفه شبی[چشم غره میرود] :))

++ممنون، ممنون:) و ممنون تر اینکه اون دست و جیغ و هورا رو سانسور کردین:D
ولی بی تعارف بلاگرای شاخص زیاد هستنا. حالا دیگه اسم نبرم قبلا معرفی کردمشون. خودم اون دوستان رو بیشتر قبول دارم به نوشتن.
۰۵ دی ۹۶ ، ۰۳:۳۶ حضرت کازیمو
@مریم
باز تو به من گیر دادی؟ جلوی جمع رسوات کنم؟ ها؟ بگم چند سالته؟ دهن منو باز نکن ها
پاسخ:
:)) من که آخرش نفهمیدم چه گیریه دادین به سن هم :$
چه جالب که شما هم میگید؛
برا خود منم قبول کردنش سخت شده بعد از یه سوتیِ خفن که دادم و از اون به بعد میگم نون خامه ای D:؛ حالا مثلاً داداشم که میگه نارنجک، بلند بلند یه چندین ثانیه ای میخندم؛ اونم پوکرفیس طور نگام می کنه که الان واسه چی میخندی ؟
ولی واقعاً خیلی نشاط آورِ؛ آخه نارنجک ؟ :))
سرچ کردم ببینم فلسفه ی این اسم گذاری چیه؛ چیزی دستگیرم نشد D:

آره من خودمم به یکی از اون دوستانی که تو ذهنتِ بدهکارم؛ از بس یاد گرفتم ازش و واقعاً شخصیت ویژه ای داره و این توی نوشته هاش معلومِ ( حالا اسم نبر ریا نشه یه وقت :)) ) ... اما خب وبلاگ تو نمونۀ بارزِ یه وبلاگِ دیگه؛ وبلاگ فقط نوشتن نیست؛ آدم وبلاگت رُ که می خونه، متوجه میشه چقدر خلاقی، چقدر هنر و فلسفه رُ دوست داری و خب چی قشنگ تر از ترکیب این دو که تو خیلی زیبا توی هر پستت به نمایش میذاری ؟
یا اینکه چقدر هنرمندانه و صادقانه احوالاتت رُ می نویسی، لغت ابداع می کنی حتی و از این دست کارهای عجیب غریب که فقط ماس ( واس ) خودتِ D:
به هر حال به نظرم جایگاه ویژه ای داری بین بلاگرها ...
پس شد خلاقیت، صداقت، سلیقه، هنر و تفکر !
[ نفس گرفته و خود را از مرگ می رهاند ] D:

[ معنی چشم غره را نیک دریافته (!)، چهره ی معصوم به خود گرفته، موز خود را برداشته و همانطور که به طرف در خروجی می رود لگدی حوالۀ کازیمو کرده و فرار می کند ]
پاسخ:
البته شاید واژه ی نارنجک قبل از اختراع اون سلاح جنگی به همین نون خامه ای اطلاق میشده در قدیم، اون موقع باید به این یکی نارنجک بخندیم:))))

والا اون هایی که نام نمیبرم! از همه لحاظ به نظرم عالی اند.
آقا that is way too much hendoone که میذارین زیر بغل من:)) شرمنده میکنید منو همیشه، ممنون:) آره خب هنر و فلسفه رو دوست دارم ولی باز علاقه یه چیزه و سررشته داشتن یه چیز دیگه، که خب باز نام نمیبرم دوستانی که واقعا میفهمن و این فهمشون توی نوشته هاشون هست:D

[الان از اون عمل ناشایستتون اون آخر، مشخص شد که نیک درنیافته اید:)))]
بدهکار که نیستم؛ مدیونم یه جورایی ...
اسم نبرم ریا نشه * البته فکر کنم حدس زدی منظورم کیه !

+ امکان نداره من یه کامنت بذارم یا یه حرفی بزنم یه جایی که نیاز به اصلاحیه نداشته باشه :) یا شایدم من حساسم؛ هوم ؟!
پاسخ:
نه آقا مشکلی نیست:) حساس نشید زیاد:)
:/ بهرحال یه زمانی به وب منم میگفت "توی بیان تکی" ¿¡

خلاصه خیلی جو نگیرتت پرهام که ایشون همانا متحول شدنیست ! :) 

 
پاسخ:
خب من هم تصدیق میکنم حرف ایشون رو:)

نه آقا میدونم اینا همگی از نگاه لطف آمیز دوستانه. دمشان هم گرم:)
+الان نسبت به کامنتدونی اینجا حس انبار باروت رو دارم:)))
@ sina S.M
درسته؛ گاهی وقتا بعضی از ماها برای نگه داشتن آدما به هر دستاویزی چنگ می زنیم؛ تملق یه جزءشه؛ به دروغ، تهمت و ناسزا حتی ... مهم نیست؛ مهم اینِ که حس های خودمون ارضا بشه؛ و توی یه همچین فضایی حقیقت هم رنگ میبازه کم کم؛ واقعیات جور دیگه ای تفسیر میشن و همه چی بوی چاپلوسی و دو رنگی و دروغ به خودش می گیره.
به هر حال من ترجیح میدم جایی که لازمِ حرفمُ بزنم، مهم نیست چی برداشت بشه و چه جور قضاوت بشم :)
بوم ! منفجر شد اینجا پرهام 😂

صفتای خوبی بود ! چند تام از کیسه خودت برداشتی گذاشتی تو کیسه من ! حرفی ندارم ! مخاطبم پرهام بود بهرحال 
پاسخ:
:)) چی بگم والا! جان من دیگه کاری به کار هم نداشته باشین اینجا:))