۱ نظر
۲۲ شهریور ۹۶ ، ۰۲:۳۱
همان
همان
بایگانی
- شهریور ۱۳۹۷ (۱۴)
- مرداد ۱۳۹۷ (۷)
- خرداد ۱۳۹۷ (۱۷)
- ارديبهشت ۱۳۹۷ (۱۷)
- فروردين ۱۳۹۷ (۲۵)
- اسفند ۱۳۹۶ (۳)
- بهمن ۱۳۹۶ (۱۱)
- دی ۱۳۹۶ (۳۹)
- آذر ۱۳۹۶ (۴)
- آبان ۱۳۹۶ (۲۷)
- مهر ۱۳۹۶ (۵۰)
- شهریور ۱۳۹۶ (۳۴)
- مرداد ۱۳۹۶ (۱۶)
- تیر ۱۳۹۶ (۶)
- خرداد ۱۳۹۶ (۵)
- فروردين ۱۳۹۶ (۶)
- اسفند ۱۳۹۵ (۹)
- بهمن ۱۳۹۵ (۱۲)
- دی ۱۳۹۵ (۱۵)
آخرین مطالب
- ۹۷/۰۶/۲۵اصالت محاق
- ۹۷/۰۶/۲۳دوسویگی هایی که ما را انسان میکند
- ۹۷/۰۶/۲۲Alison, I'm lost
- ۹۷/۰۶/۲۲چند ماه پیش در خواب
- ۹۷/۰۶/۲۲عجاله
- ۹۷/۰۶/۱۹Her name
- ۹۷/۰۶/۱۹کارت پستالی برای دوست قدیمی
- ۹۷/۰۶/۱۷ما هردو بی هویت
- ۹۷/۰۶/۱۰اکتشاف معنای لغت «شیدایی»
- ۹۷/۰۶/۱۰نقطه.
نویسندگان
- همان (317)
پیوندهای روزانه
۲۱ شهریور ۹۶ ، ۱۸:۳۹
” تو قطره بزرگ شبنمی
زیر برگ نیلوفر
و من قطره ای خرد
روی آن.”
این را شبنم به دریاچه گفت.
مرغان آواره، تاگور، ع.پاشایی
۱ نظر
۰۸ شهریور ۹۶ ، ۱۲:۱۱