همان

همان

همان

همان

ری پست

جمعه, ۲۴ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۰۲ ق.ظ

۹۵/۱۰/۲۴
همان

نظرات  (۳)

یه آدمی که از اول نابینا بوده راحت تر با ندیدن کنار میاد تا کسی که قبلن میدیده و حالا نمیتونه ببینه!!...

حتی یه پرنده ی دیگه م وقتی حرف پرنده ی بی پروازو میفهمه که دیگه خودشم نتونه پرواز کنه...
همون جریان تا سوخته نبود دلی،در وی نگیرد سوز من! :)

آشنایی با ایشون نداریم....معرفی نمیکنین؟!:)
پاسخ:
هوم. واقعا همینطوره.
قبلنا یه وبلاگی داشتم که خیلی درمورد این رفیقم مینوشتم توش. پاک کردم اون وبلاگو چند ماه پیش.
چشم. الان معرفیتون میکنم:
masi Rika ، علی
علی ، masi Rika :))))))
نه جداً علی رفیق دوران دبیرستانمه و بهترین دوستم. صادقانه بگم اغلب چیزایی که اینجا مینویسم یجورایی در اصل ایده های اونه یا مثلا تو بحثامون بهش رسیدیم. یجور رابطه مرید و مرادی بینمون برقراره!
علی رو یادمه . تو اون وبلاگ ۸۵ ایت دربارش زیاد مینوشتی ...
چقدر کمند همچین ادمایی دوروبرم
پاسخ:
85ای؟:))))) 
آره متاسفانه. مصدق ها زیادن ولی ;)
یعنی چی مصدق ها زیادن ؟ باش دعوام شده ... توضیح نمیدم چه ایمیل هایی که بینمون رد و بدل نشد .. فقط بدون یه طومار میفرستاد و من کلشو دیلیت میکردم و بهش هم میگفتم که نخوندم یه خطشو هم
پاسخ:
با توجه به توصیفات تو از مصدق تو وبلاگت و با توجه به توصیفات من از علی. در اینجا علی رو به عنوان نمادی از دوست حقیقی و مصدق رو نمادی از دوست ناجوانمرد درنظر گرفتم.:دیییی