همان

همان

همان

همان

از چه در این پوستم؟

شنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۵، ۰۳:۰۶ ق.ظ

۹۵/۱۱/۰۹
همان

نظرات  (۱۰)

تو عزیر، من سگ اصحاب کهف
پاسخ:
"تواضع بیش از حد از غرور هم بدتر است."
:)))
من عزیرم، شما عزیز دل مایی.
یه دسته ای هستن که معتقدن روز تولد فی نفسه هیچ فرقی با باقی ایام نداره و کلن همونجوری عادی روزگار بگذرونیم!!ولی خب روز تولد روزیه که میشه توش خاطره بپیچی و با کسایی که دوسش داری باشی و انرژی جمع کنی واس روزای ناراحتی...از هر موقعیتی باید زورکی استفاده کرد واس خوشحال بودن...چه بهتر روزی باشه که آدم حس بزرگ شدن و عاقلتر شدن بهش دست میده!
آخرین تولدتم میتونم تجسم کنم....امیدوارم امسال به جای اضطراب حس دیگه ای قاطیش باشه!!:)

این تواضع بیش از حدتو هم اتفاقن خیلی پیش اومد که بگم بهت ولی خب نگفتم!!
یه دوستی داشتم که مثه تو بود تو این مورد...(کلن نه تو این مورد تو خیلی از موارد دیگه م متوجه شباهتاتون شدم! OO ) بعد که این قضیه رو براش شرح میدادم یه فاز تواضع مجددی سر این موضوع بروز میداد که بگه متواضع نیست و من اشتباه میکنم!کلن نمیشه با آدمای متواضع راجب تواضعشون صحبت کرد!!:)

ممکنه مدتی کجا باشید؟!^_^


پاسخ:
آره واقعا. منم دقیقا این حس رو نسبت به گذشتم دارم... هرچی بزرگتر میشم انگار افکارم پخته تر میشن. شاد بودن خوبه. با هر متر و معیاری که حساب کنی، شاد بودن برای آدم لازمه به نظر من.

هوم. آره خب، آدم بعضی جاها واسه خودنمایی متواضع میشه. البته تواضع من فقط واسه خودنمایی نیست کلا آدمی هستم که از خودم خوشم نمیاد! واسه همین، هیچ وقت به چیزی که هستم راضی نیستم و خودمو کوچیک میبینم اغلب. اینم حقیقتیه به هرحال...

والا من جای خاصی نیستم، وای فای خونه ممکنه مدتی نباشه! همون قضیه ی شورای خانوادگی و طرح توقیف وای فای و این صوبتا:))))
[الان تو کافی نتم:دیی]
مریم دیوونه هم رفت :/ هووووف
پاسخ:
جدی رفت؟ کلا رفت یا فقط وبلاگشو بست؟

پرهام، چرا سینا نوشته مریم دیوونه سریع گرفتی منظورش منم ؟! :دی


+ هستم آقا، هستم !

پاسخ:
:))
والا من کلا یه دونه مریم میشناسم تو مجازی(برخلاف سینا!!) که اون هم شمایی.
به علاوه انقدر دیگه به این کل کلای شما دوتا عادت کردم که دیگه یادم رفت به اون پسوند "دیوونه" واکنش نشون بدم:)))

+مرسی که هستین:)
لایحه ای که تصویب کردین مگه دائمی بود؟! Oo
بمیرم برا خواهرکوچیکه!هی عضو جمع میکنه واسه گروهاش هی شما قانونو به مرحله اجرا درمیارین هی عضوا میپرن...دوباره پشیمون میشین و عضوا رو برمیگردونه و ... هکذا!!
مامان منم که مزرعه شو ارتقا داده رفته تو لیست 100 تایی مزرعه دارای برتر(واقعا درک نمیکنم کی جز مامان من هنوز این بازی بی حاصل رو انجام میده!!)...دیگه اون کورسوی امیدیم که داشتم واس به اجرا درآوردن همچین قانونی رو از دست دادم!
پاسخ:
مقطعیه! یه وختایی خواهرم به بهونه ی تحقیق و این چیزا دوباره وای فای رو وصل میکنه و باند مخوفش رو دوباره تشکیل میده:) کاش فقط تو کار تشکیل گروه و این چیزا بود! نامرد گیگ گیگ انیمه دانلود میکنه اینترنت خونه به فنا میره:/

"امان منم که مزرعه شو ارتقا داده رفته تو لیست 100 تایی مزرعه دارای برتر"

ینی اینو که خوندم، این یارو، صاب کافی نته برگشت سمتم ببینه واسه چی دارم از شدت خنده ویبره میرم:))) به امید ارتقای رنکینگ مادر شما به تاپ تن:دی
@مریم
کجا رفتی شما؟
@مریم
کجا رفتی شما؟

@ کازیمو

هستیم زیر سایه تون استاد :)، فقط دیگه تو وبلاگ نمی نویسم !

استاد :)))

خب بنویس
چقدر به این کادوها حسودیمان شد D: مبارک آقا علی ;)

یبارهم خودتون اشاره کردید. کدام کار ما خودخواهانه نیست؟؟ ته ته همه چیز برمیگرده به میل خودمون ، مخصوصا امیال ناخودآگاه ... البته کند و کاو زیاد توشون خوب نیست. بزارید چیزای قشنگ قشنگیشونو حفظ کنند ، خوشحالیامون باشند لااقل... با اون تفکر پیش برم ، دوستم واسم کادو بیاره بجای اینکه مثلا خوشحال بشم تو دلم میگم بخاطر خودش واسه من کادو گرفته! و بعد نه خوشحالی و نه قدردانی درکار خواهد بود...
گاهی اوقات بهتره باوجود اینکه واقعیت رو میدونیم، بهش اجازه ندیم بیاد وارد چیزای کوچک زندگیمون بشه...
پاسخ:
"گاهی اوقات بهتره باوجود اینکه واقعیت رو میدونیم، بهش اجازه ندیم بیاد وارد چیزای کوچک زندگیمون بشه..."

چقدر خوب گفتید واقعا... ظاهرا این "قرارداد" های زندگی رو مجبوریم رعایت کنیم، هر چقدر هم بی معنی باشند. خوشحالی خودمون تو اولویته.